هشتی | چاپارخانه | سردر | بنچاق | پستو‏ها | طاقچه‏‌ها | نردبان | چهارسوق | ایوان | گنجه | سرداب

آنگاه که نیستی؛

بی‌نهایت تَق‌تَق به اضافه‌ی چند ثانیه Backspase

آنگاه که هستی؛

فقط زل زدن، نگاه کردن

شاید سرنوشت این بوده؛

زبان داشته باشم و سکوت کنم.


برچسب‌ها: تو, بودن یا نبودن, سرنوشت, سکوت

یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲  تیرمن  این نبشته را گذاشت روی طاقچه‌ی پر پرواز! [ ]



نقطه‌ی کم‌زمانی» آن بلاتکلیفی که تمام شد...» دل‌گرفتگی افوربیایی» نقاش؛ پاییز خیال‌انگیز»